خاطرات پسملی
سلام نازی خوبیییییییییییی؟ما هم خوبیم شکر...دیروز صبح با هم رفتیم مدرسه ی سجاد جلسه بود خاله فاطی به خاطر مبین نمی تونست بیاد به جاش من رفتم جلسه درمورد جشن اخر سال و یه سری نظر سنجی بود و فعالیت های تابستونیشون بود تو که حسابی ذوق کرده بودی بچه هارو میدیدی اخرشم رفتیم تو کلاس سجاد و با هم دیگه کلی عکس گرفتیم شاید تا یکی دوروز دیگه عکساتونو براتون بزارم تو راهروی مدرسه یه بنر زده بودن ستارگان درخشان مدرسه شون بود کسایی که جزو تیزهوشان شده بودن از سالهای قبل یکیشونم عمو حسین سجاد بود ازونم عکس گرفتم تا بعدا تووبلاگ سجاد بزارم خلاصه یه ذره تو حیاط با هم بازی کردین و بعدش بابایی اومد دنبالمون و سجاد و رسوندیم خونه خودمونم اومدیم خونه...راستی با...
نویسنده :
مامانی
12:43